روستای خیارج به این روستا در زبان محلی خیاره، و در عهد قدیم خیارک گفته می شده.
| ||
اینجا خیارج، صدای ما را از خیارج می شنوید اینجا خیارج است. این منزل مادر بزرگ خوبم است. او یک سال است که ما را ترک کرده. او یک سال پیش از دنیا رفته. چند سال پیش پدر بزرگمان مرحوم شده بود و او تنها بود. ما مادر بزرگمان را خیلی دوست می داشتیم و او هم ما را. امروز 30 بهمن برای او در خیارج سالگرد گرفته بودیم. جای همه رفتگان خالی بود. دائی مسیب، پدر بزرگ(شجاع محمود) و مادر بزرگ خوبم. همه کسانی که به ختمش آمده بودند او را دوست می داشتند. شما لطف کنید برای شادی روحش صلواتی بر محمد و آلش بفرستید. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم راستی شما شکوفه های بهاری را در بهمن ماه دیدهاید؟ چند عکس دیگر از شکوفه های زیبا از روستای زیبای خیارج تقدیم می کنم. ببینید
شکوفه اول
شکوفه دوم
شکوفه سوم
این هم شکوفه چهارم.... حالا باور کردید؟ این شما و این خیارج ما [ جمعه 88/11/30 ] [ 8:43 عصر ] [ هاشم مالکی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |