روستای خیارج به این روستا در زبان محلی خیاره، و در عهد قدیم خیارک گفته می شده.
| ||
یار شیرین [1] یا رب این نو گل خندان که سپردی به منش خود نگهدار ز اشرار رقیب و مِحنش گر چه از کوی وفا گشت به صد مرحله دور گو بیارد به درون دل ما از یمنش گر به سرمنزل سلمی رسی ای باد صبا به عنایت برسانی تو سلامت ز منش به ادب نافه گشائی کن ازآن زلف سیاه که مبادا برود بوی خوش از آن خُتنش گو دلم حق وفا با خط و خالت دارد بی وفائی بود آنگه که ندانی وطنش در مقامی که بیاد لب او می نوشند مَی بنوش و مکن افسرده دل خویشتنش عِرض و مال از در میخانه نشاید اندوخت هر که در میکده شد جام جهانی شِکنش هر که ترسد ز ملال اَنده عشقش نه حلال قُرب و نزدیکی یار و قد سرو و سَمنش شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است وه چه دور است که هاشم برسد بر سخنش
تکمیل در دبیرستان شبانه روزی شهید بهشتی آوج 18/11/1388 هاشم مالکی [ شنبه 88/11/24 ] [ 10:12 عصر ] [ هاشم مالکی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |